بغضی ندارد
اینکه چیزی از دست می دهی آن هم برای چیزی که به دست نمی آوری، شاید در عین پیچیدگی، دردآور هم باشد، همچون تقلای یک ماهی برای زندگی، در کویری خشک یا پژمردن شکوفه ای بر شاخی از درختی که هنوز کاشته هم نشده است، یا مثل مسافری، سالها نشسته بر سکوی ایستگاهی که متروک …